پندارپندار، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

آقا پندار کبیر

می دونستی یا نه؟

تو که چشمات خیلی قشنگه رنگ چشمات خیلی عجیبه تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجیبه تو که چشمات خیلی قشنگه رنگ چشمات خیلی عجیبه تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجیبه میدونستی که چشات شکل یه نقاشیه که تو بچگی میشه کشید میدونستی یا نه میدونستی یا نه میدونستی که توی چشمای تو رنگین کمونو میشه دید میدونستی یا نه میدونستی یا نه ...
18 ارديبهشت 1392

چه حس خوبیه

چه حس خوبیه.. اینکه تو هستیُ عاشق تر از خودم.. پیشم نشستیُ عادت می دی منو.. به مهربونیات تا من نفس نفس.. دیوونه شم برات   چه حس خوبیه.. اینکه تو با منی اینکه به روی من.. لبخند می زنی اینکه به فکرمی.. به فکر من فقط هر چی نگات کنم.. سیر نمی شم ازت با تو به زندگیم.. دلخوشی اومده خوشبختی منو.. چشات رقم زده چه حس خوبیه.. شیرینه لحظه هام شادم کنار تو.. همینو من می خوام مراقبی یه وقت.. من بی قرار نشم سنگ صبورمی.. که غصه دار نشم عادت می دی منو.. به مهربونیات تا من نفس نفس.. دیوونه شم برات چه حس خوبیه.. اینکه تو با منی اینکه...
18 ارديبهشت 1392

حالم گرفته

مامانی خیلی حالم گرفتست.. الان داشتم یه وبلاگ می خوندم . وبلاگ یه نینی خوشگل و تپلی به اسم الینا. البته این الینای خوشگل ما دیگه نیست. رفته اون دنیا. الینا کوچولو مریض شد و زودی رفت. انقدر گریه کردم که چشمام باز نمیشه. الان شبیه هانیکو شدم.  خیلی سخته خیلی. آخه می دونی؟ شماها همه ی هستی مامان و باباهاتونین. خیلی دوستون داریم. شماها از وقتی که میایین به دنیا میشید تموم عمر و نفس ماها. تموم روح و قلب ما. اونوقت خیلییییییییییییییییییییییییییییییی سخته برای یه مامان و بابای مهربون که ....  خیلی حالم بد شده. خیلی سخته. حتی درکش سخته. وحشتناکه..... الینا کوچولو رفت و همه ی ما رو داغون کرد. الینای خوشگل می دونیم که پیش فرشته هایی...
18 ارديبهشت 1392